داستان های جذاب و خواندنی
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان داستان های جذاب و خواندنی و آدرس mahdi128.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





 

داستان های عشقی,داستان کوتاه,داستان عاشقاته

روزی مرد ثروتمندی همراه دخترش مقدار زیادی شیرینی و خوردنی به مدرسه شیوانا آورد و گفت اینها هدایای ازدواج تنها دختر او با پسر جوان و بیکاری از یک خانواده فقیر است.
شیوانا پرسید: چگونه این دو نفر با دو سطح زندگی متفاوت با همدیگر وصلت کرده اند؟

مرد ثروتمند پاسخ داد: این پسر شیفته‌ی دخترم است و برای ازدواج با او خودش را عاشق و دلداده نشان داده و به همین دلیل دل دخترم را ربوده است. درحالی که پسر یکی از دوستانم، هم نجیب است و هم عاقل، با اصرار می‌خواهد با دخترم ازدواج کند اما دخترم می‌گوید او بیش از حد جدی نیست و شور و جنون جوانی در حرکات و رفتارش وجود ندارد. اما این پسر بیکار هرچه ندارد دیوانگی و شور و عشق جوانی‌اش بی‌نظیر است. دخترم را نصیحت می‌کنم که فریب نخورد و کمی‌عاقلانه‌تر تصمیم بگیرد اما او اصلا به حرف من گوش نمی‌دهد. من هم به ناچار به ازدواج آن دو با هم رضایت دادم.


شیوانا از دختر پرسید: چقدر مطمئن هستی که او عاشق توست؟


دختر گفت: از همه بیشتر به عشق او ایمان دارم!


شیوانا به دختر گفت: بسیار خوب بیا امتحان کنیم. نزد این عاشق و دلداده برو و به او بگو که پدرت تهدید کرده اگر با او ازدواج کنی حتی یک سکه از ثروتش را به شما نمی‌دهد. بگو که پدرت تهدید کرده که اگر سرو کله‌اش اطراف منزل شما پیدا شود او را به شدت تنبیه خواهد کرد.


دختر با خنده گفت: من مطمئنم او به این سادگی میدان را خالی نمی‌کند. ولی قبول می‌کنم و به او چنین می‌گویم. چند هفته بعد مرد ثروتمند با دخترش دوباره نزد شیوانا آمدند. شیوانا متوجه شد که دختر غمگین و افسرده است. از او دلیل اندوهش را پرسید.


دختر گفت: به محض اینکه به او گفتم پدرم گفته یک سکه به من نمی‌دهد و هر وقت او را ببیند تنبیه‌اش می‌کند، فوراً از مقابل چشمانم دور شد . از این دهکده فرار کرد. حتی برای خداحافظی هم نیامد.


شیوانا با خنده گفت: اینکه ناراحتی ندارد. اگر او عاشق واقعی تو بود حتی اگر تو هم می‌گفتی که دیگر علاقه‌ای به او نداری و درخواست جدایی می‌کردی، او هرگز قبول نمی‌کرد. وقتی کسی چیزی را واقعا بخواهد با تمام جان و دل می‌خواهد و هرگز اجازه نمی‌دهد حتی برای یک لحظه آن چیز را از دست بدهد. اگر دیدی او به راحتی رهایت کرد و رفت مطمئن باش که او تو را از همان ابتدا نمی‌خواسته و نفع و صلاح خودش را به تو ترجیح داده است. دیگر برای کسی که از همان ابتدا به تو علاقه‌ای نداشته ناراحتی چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟


برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 23 بهمن 1392برچسب:, ] [ 23:34 ] [ مهدی رضایی ]

 

خانم های خاطرخواه, طنز های خنده دار, دوست دختر

خانمی كه خاطر خواه شما بشه و واقعاً شما رو دوست داشته باشه اگه از ایل و تبار واتو واتو های اصیل باشه دست به این كارا می زنه

 

¤ سعی می كنه دیدن شما لطمه ای به بقیه كاراش نزنه تا اونجایی كه ممكنه به خاطر شما به دلیل غیبت سر كلاساش یه درسش حذف بشه

 

¤ اگه باهاش شوخی های بد بد و خودمونی كنین همچین ضایعتون می كنه اما دو دقیقه بعد خودش یه شوخی بدتر می كنه و شما رو دچار سردرگمی می كنه و گیجتون می كنه

 

¤ قشنگ ترین حرفی كه ممكنه به شما بزنه اینه " مگه خودت خوار و مادر نداری؟

 

¤ یه چیزی رو واسه شما خریده و بدون اینكه بهتون بگه اونو نشونتون می ده و نظرتونو می پرسه اگه خوشتون بیاد مگه واسه بابام خریدم اما خوب ماله تو ، تو فرهنگ لغت این دختر یادگاری وجود نداره . اما شما می تونید این كلمه رو به این فرهنگ غنی اضافه كنید و در اصل این یه فرصت طلایی واسه شماست

 

¤ سعی می كنه با كارایی كه می كنه صدای شما رو دربیاره و اگه این قدر احمق باشید كه اعتراض كنید با چشمانی معصوم پر از اشك (كه یه برق شیطونی توشه) و لبای آویزون با گردنی كج ازتون می خواد كه اونو همین طور كه هست قبول كنید

 

¤ سعی می كنه كمكتون كنه تا دوست دخترای جدیدی پیدا كنید كه اگه تو این دام بیفتید هم اون و همه دخترای اطرافتون ، همه رو از دست دادین.(بچه ها مواظب باشین

 

¤ در جمع دوستان شما رو "عزیزم" خطاب می كنه و مثل یه مامان مواظب شماست كه نكنه یه وقت یه چیزی بخواین اما تو خلوت خودتون به شما می گه "اوی خره

 

¤ هیچ وقت حتی اگه در حال مردن هم باشه سراغتونو از كس دیگه نمی گیره مگر اینكه كاری جدا از دوستیتون با شما داشته باشه كه در اون صورت حتی اگه زیر سنگی كه زیر پای یه فیل هستش قایم شده باشین میاد فیل رو فراری میده و سنگ رو بر می داره و بیرونت میاره و گوشت رو می كشه

 

¤ اگه یه وقت مسئله ای پیش بیاد اصلا این زحمت رو به خودش نمی ده كه خودشو قاطی كنه یا واسه شما حرص بخوره یا از شما دفاع كنه اما تو خلوت خودش روزی چهار تا دیازپام می خوره

 

¤ اگه یه وقتی از دست شما ناراحت بشه به روتون نمیاره و جوری رفتار می كنه كه انگار نه انگار.اما وای به حالتون اگه یه روزی این آتشفشان فروان كنه. (انا لله و انا علیه راجعون

 

¤ هر وقت بهش احتیاج داشته باشی كمكت می كنه فجیع همه جوره .چون دیگه در این مورد نمی تونه جلوی خودشو بگیره. (بابا ناسلامتی عاشقه ها)

 

¤ یكسری جملات و كلمات جدی به شما می گوید ، مثلاً "ای كاش یكی پیدا می شد من عاشقش بشم". اگه باهوش باشین می فهمید این موقع باید چی كار كنید

 

¤ اگه امكانش را داشته باشه به شما زنگ می زنه كه با شما صحبت كنه و واسه این كارش هزار تا بهونه و دلیل محكم پیدا می كنه

 

¤ توی صورتت خیره می شه اما یهو میگه چرا ابروهاتو ور می داری؟ خیلی ضایع تابلوه! یا چرا موهات رو این قدر كوتاه كردی؟

 

¤ وقتی با هم با دوستانتون هستید ، شاد و شنگول هستش ، می خنده و سعی می كنه تو را هم بخندونه و شاد كنه. اما اگه تو یه مكان خلوت باشید اگه از دیوار صدا در اومد از اونم صدا می شنوید

 

¤ اگر امكانش باشه تا سر كلاس یا دم در خونه تو را تعقیب می كنه بدون اینكه متوجه بشین

 

¤ خیلی راحت دست تو رو میگیره و راحتم ول می كنه اما سعی نكن دست اون به زور تو دستات نگه داری كه فكر می كنه داره زندونیه تو می شه و تو حكم یه زندون بان رو واسش پیدا می كنی

 

¤ برات نامه میده یا ایمیل می فرسته و از كارای ضایع كه انجام داده یه داستان طنز برات می نویسه تا تورو بخندونه. تمام این كارا رو به این دلیل انجام می ده كه خودشو بهتر به تو بشناسونه

 

¤ اگر ازش بخوای كه یك جایی بروید كه او معمولاً نمی ره ، یا ازش بخوای كاری انجام بده كه معمولاً انجام نمی ده سرتون حسابی منت می زاره اما تو دلش با دمش گردو می شكنه. ( تو جون بخواه كیه كه بده

 

¤ هیچ وقت و هرگز (تاكید می كنم) از كسی راجع به علاقه شما نسبت به خودش نمی پرسه

 

¤ هیچ وقت و بازم هرگز دو ساعت آسمون ریسمون نبافین كه ازش بپرسین شما رو دوست داره یا نه؟ یا دوستاتونو بفرستین جلو.هرگز. بهتر این كارو تو یه جای خلوت و بدون هیچ مقدمه ای ازش بپرسین البته ممكنه سك سكش بگیره.اما اگه همچین چیزی باشه فوراً و با پرویی تمام می گه كه عاشق شما شده خیلی خفن. البته این كارم بهتره بعد از چند ماه یا حتی یك سال بعد از آشنایتون انجام بدین.البته بازم اگه خودتون اونو دوست دارین


¤ و در آخر ، یك مرتبه حس می كنی كه تازگی ها خیلی به شما بی محلی می كنه و سعی می كنه ازتون دوری كنه ولی شما دلت بیشتر براش تنگ می شه.در این صورت حتماً جفتتون تو دام هم افتادید. مباركه. شیرینی ما یادتون نره.


برچسب‌ها:
[ سه شنبه 15 بهمن 1392برچسب:, ] [ 21:2 ] [ مهدی رضایی ]

مطالب طنز و خنده دار, طنز کارمندان

این شعر برای حدود 70 سال پیش است و شاید زیاد به زمانه ما نخورد اگر البته کاهش بودجه و عقب افتادن حقوق و کسری دریافتی به خاطر نبود پول و افزایش قیمت همه چیز جز حقوق ماهیانه کارمندان، اجازه بدهد!

از نار غصه سوزان
دمساز آه و افغان
از خوشدلی گریزان

عاری ز شوکت و شان
بیچاره کارمندان

بی حال و دل فسرده
بی جان مثال مرده
چون صید تیر خورده
کام از جهان نبرده

انسان ولی چه انسان
بیچاره کارمندان

در یک اتاق محبوس
با شکل و وضع منحوس
یک‌سر رببس و مرئوس
همدم به آه و افسوس

مبهوت و مات و حیران
بیچاره کارمندان

از جور بچه و زن
جان متصل به شیون
نه خانه و نه مسکن
تکلیف نا معین

جفت زیان و خسران
بیچاره کارمندان

نه رخت و نه لباسی
نه فرش و نه پلاسی
نه پایه و اساسی
نه هوش و نه حواسی

غمناک و زار و پژمان
بیچاره کارمندان

اهل و عیال خانه
دائم پی بهانه
ناراضی از زمانه
چون مرغ فکر دانه

خالیست سفره از نان
بیچاره کارمندان

امروز اهل بازار
دارند دخل سر شار
پول است نزدشان خوار
پس راضیند از این کار

لیک این کسان پریشان
بیچاره کارمندان


برچسب‌ها:
[ سه شنبه 15 بهمن 1392برچسب:, ] [ 21:1 ] [ مهدی رضایی ]

داستان ضرب المثل, ساده دل

اگر من منم،پس کو کدوی گردنم ؟

آورده اند که در روزگاران قدیم ، مرد ساده دلی راهی شهری شد که تا آن وقت به آنجا نرفته بود . در راه با خودش هزار جور نقشه کشید و فکر و خیال کرد که وقتی به آن شهر رسید ، کجا برود و چی بخرد و چه چیزها ببیند . او با این فکر و خیالها خوش بود که ناگهان با خود گفت : " این چه کاری است که من می کنم ؟ چرا با دست خود ، دارم خودم را گم می کنم ؟ اگر من در این شهر ، خودم را گم کنم چی ؟ " او مدتی فکر کرد که چگونه مواظب خودش باشد که گم نشود . در این حال در میان راه ، مردی را دید که کدو بار الاغ کرده و می فروشد . با او حال و احوال کرد و گفت : " یک کدوی قشنگ می خواهم ! "
کدو فروش گفت : " کدوی قلمی شنیده بودم ، اما کدوی قشنگ نشنیده بودم ."
مرد ساده دل گفت : " برای اینکه نمی دانی من کدو را برای چه می خواهم ."
کدو فروش از میان کدوهایش یکی را برداشت و گفت : " بیا اگر در همه دنیا بگردی ، کدویی به این قشنگی پیدا نمی کنی ."
مرد ساده دل ، کدو را خرید و نخی به آن بست و آن را به گردن خودش آویزان کرد . بعد با خوشحالی به راه افتاد و در دل می گفت : " خیلی خوب شد . این هم نشانه من ، حالا هرجا که بروم ، خودم را گم نمی کنم ."
مرد ساده دل این را گفت و به راهش ادامه داد . او ساعتها خسته و کوفته رفت و رفت تا به شهر رسید . او مشغول گشت و گذار در شهر شد و نان و غذایی خرید و خورد . چیزی نگذشت که یواش یواش خسته شد . دنبال جایی برای خوابیدن می گشت که درختی را دید . در حالی که کدو از گردنش آویزان بود ، در سایه درخت خوابید . از آنجایی که خسته شده بود ، خوابش سنگین شد . از قضا مرد بیکار و حیله گری از آنجا می گذشت . خواست تفریحی کند . خیلی آهسته طوری که مرد ساده دل بیدار نشود ، کدو را از گردن او برداشت و به گردن خودش آویزان کرد و همان جا خوابید .
مرد مسافر پس از مدتی از خواب بیدار شد . سرگردان و حیران دور و بر را نگاه کرد . نمی دانست کجاست . دست به گردنش کشید . از کدو خبری نبود . نگاهی به مردی انداخت که کنارش خوابیده بود . دید که کدو از گردن او آویزان است . او را بیدار کرد و گفت : " بلند شو ببینم ."
مرد بلند شد و گفت : " چه خبر شده ؟ چرا مرا از خواب بیدار کردی ؟ "
مرد ساده دل گفت : " راستش را بگو . این کدو در گردن تو چه می کند ؟ "
مرد گفت : " این کدو از اول همین جا بود که هست ."
مرد ساده دل گفت : " یعنی چه ؟ مگر می شود ؟ "
مرد گفت : " مگر چی شده ؟ "
مرد ساده دل گفت : " اگر من منم ، پس کو کدوی گردنم ؟ اگر تو منی ، پس من کی ام ؟ "
از آن پس درباره کسانی که در کارهایشان بسیار ساده اندیش هستند و از روی فکر و اندیشه عمل نمی کنند ، این ضرب المثل را به کار می برند و می گویند : " اگر من منم ، پس کو کدوی گردنم ؟ "


برچسب‌ها:
[ سه شنبه 15 بهمن 1392برچسب:, ] [ 20:59 ] [ مهدی رضایی ]

 

ولنتاین, روز ولنتاین, هدیه ولنتاین

ولنتاین/ پیشنهاداتی برای خرید هدیه ولنتاین

روز ولنتاین (روز عشاق و یا روز عشق ورزی) مصادف با ۱۴ فوریه (25 بهمن ) در بعضی فرهنگها روز ابراز عشق است.


روز ولنتاین در آسیا:
این روز در بیشتر کشورهای آسیایی جشن گرفته می‌شود. اما در کره و ژاپن و چین این جشن سابقه طولانی تری دارد. در این کشورها زنان بیشتر از مردان هدیه می‌دهند و جالب اینکه مردان تنها به عشق واقعیشان کادو می‌دهند اما زنان باید به تمام کسانی که دوست دارند هدیه بدهند.

حتی زنانی که در اداره کار می‌کنند باید به مردان همکار خود هم شکلات بدهند. این شکلات به giri choko مشهور می‌باشد و با شکلاتی به نام honmei choko فرق می‌کند و این شکلات مخصوص عشق‌های واقعی یا دوستی‌های قوی می‌باشد. در ژاپن دختران  به دخترانی که دوستان واقعی آنها هستند هم شکلات هدیه می‌دهند.
در روز 14 مارس در این کشورها مردان در انتظار هدیه‌ای می‌باشند که از عشق واقعی خود دریافت کنند. این روز به نام روز سفید می‌باشد و هدیه آن گل ختمی‌ و یا شکلات سفید می‌باشد.


در کره یک روز به نام روز سیاه وجود دارد که در 14 آوریل می‌باشد و مردانی که از عشق واقعی‌شان هدیه نگیرند غذایی به نام jajangmyun می‌خورند که همان رشته فرنگی چینی می‌باشد که با سس سیاه خورده می‌شود. در کره جنوبی جشنی در 11 نوامبر گرفته می‌شود که زن و شوهرهای جوان برای یکدیگر هدیه می‌خرند و زنان در این روز خود را غسل می‌دهند تا از بدترین ها دور شوند.

 

 توصیه هایی فوق العاده به خانمها برای خرید هدیه ولنتاین
هدیه ولنتاین - اگر تاكنون به فكر خرید هدیه ولنتاین نیفتادید و یا نمی‌دانید كه چه می‌خواهید بخرید، پیشنهاد ما را درباره خرید یك یا بعضی از این هدایا جدی بگیرید. البته این را هم اضافه كنیم كه شاد كردن همسرتان آن هم در روز خاصی مثل روز ولنتاین، تنها از طریق خرید هدیه میسر نمی‌شود.شما هم می‌توانید در نقش همسر ، شرایطی را برای او فراهم كنید كه در فضای خانه احساس راحتی و آرامش بیشتری كند. مطمئن باشید این كار برای او به‌مراتب لذت‌بخش‌تر خواهد بود.


1- یکی از هدایای ولنتاین می تواند یك كیف كار مناسب با شغل و موقعیت اجتماعی همسرتان باشد. كیف‌های چرم نسبت‌به بقیه كیف‌ها شیك‌تر هستند. هیچ‌وقت مد نمی‌شوند، هیچ‌وقت هم از مد نمی‌افتند. چرم، جذابیت و برازندگی بیشتری به آقایان شیك پوش می‌دهد.


2- حق انتخاب ادكلن همسرتان بعد از ازدواج با شماست! پس درنهایت زرنگی، ادكلنی را كه می‌پسندید برایش هدیه بخرید. برای این گزینه از 35 تا 140 هزار تومان كنار بگذارید.


3- كیف پول چرم، اگر می‌خواهید این پیشنهاد را انتخاب كنید، كنجكاوانه، سراغ كیف پول همسرتان بروید و نگاهی بیندازید. اگر كهنه شده ، شما بهترین گزینه را پیدا كردید. 


4- یکی دیگر از پیشنهادات ما برای خرید هدیه ولنتاین یك مجمـوعـه از محصولات بهداشتی مردانه  است.


5- ست کیف و كمربند هم یكی از هدایایی است كه همسر شما به آن احتیاج دارد اما دقت كنید كه كمربند را بر حسب سنشان انتخاب كنید.


6- بسیاری از آقایان به وسایل سرگرم‌كننده گرایش دارند. پس می‌توانید برای هدیه ولنتاین با سفارش پازل چهره (پیشنهاد: یكی از عكس‌های عروسی‌تان) او را غافلگیر كنید.

7- همچنین اگر باز هم دنبال تنوع بیشتری برای خرید هدیه ولتاین هستید، ما به شما ساعت، موبایل، ریش‌تراش، جاكلیدی، جا كارتی، خود نویس‌های شكیل و... را پیشنهاد می‌كنیم.

 

ایده هایی جالب برای تزئین هدیه ولنتاین


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ سه شنبه 15 بهمن 1392برچسب:, ] [ 20:56 ] [ مهدی رضایی ]

داستانک,داستانهای کوتاه,داستان چگونه به هدف بزنیم

کمانگیر پیر و عاقلی در مرغزاری در حال آموزش تیراندازی به دو جنگجوی جوان بود. در آن سوی مرغزار نشانه ی کوچکی که از درختی آویزان شده بود به چشم می خورد. جنگجوی اولی تیری را از ترکش بیرون می کشد. آن را در کمانش می گذارد و نشانه می رود. کماندار پیر از او می خواهد آنچه را می بیند شرح دهد.
مي گويد: آسمان را مي بينم. ابرها را. درختان را. شاخه هاي درختان و هدف را. كمانگير پير مي گويد: كمانت را بگذار زمين تو آماده نيستي.
جنگجوي دومي پا پيش مي گذارد .كمانگير پير مي گويد: آنچه را مي بيني شرح بده.
جنگجو مي گويد: فقط هدف را مي بينم.
پيرمرد فرمان مي دهد: پس تيرت را بينداز. تير بر نشان مي نشيند.
پيرمرد مي گويد: عالي بود. موقعي كه تنها هدف را مي بينيد نشانه يريتان درست خواهد بود و تيرتان بر طبق ميلتان به پرواز در خواهد آمد.
بر اهداف خود متمركز شويد.
تمركز افكار بر روي هدف به سادگي حاصل نمي شود. اما مهارتي است كه كسب آن امكانپذير است و ارزش آن در زندگي همچون تيراندازي بسيار زياد است.


برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 9 بهمن 1392برچسب:, ] [ 11:52 ] [ مهدی رضایی ]

 

ﮐﻠﯿﭙﺲ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ, نوشته های جالب فیس بوکی

میخوام از چنتا درد دخترونه براتون بگم ..
دخترا آماده باشین گـــــــریه کنـــــید !!!

فک کن تازه لاک زده باشی و حواست نباشه , دست کنی تو موهات !!!
از اون بدتر لاک زدی و دیرت شده و میخوای دکمه هاتو ببندی !!!
از اون فاجعه تر وقتی کامل آرایش کردی و میخوای لباس یقه اسکی بپوشی !!!
بعد مثلا از بیرون میای و آرایشتو پاک میکنی , همون موقع کار پیش میاد باز باید بری بیرون !

 

نوشته های جالب فیس بوکی, مطالب خنده دار

 نوشته های جالب فیس بوکی

 

ﺧﺒﺮ ﻓﻮﺭﯼ ﻓﻮﺭﯼ "
.
.
ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﭘﯿﺶ ﺑﺎ ﺧﺒﺮ ﺷﺪﯾﻢ
ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﯼ ﻣﺴﺎﻓﺮﺑﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻧﯿﻮﯾﻮﺭﮎ
ﻋﺎﺯﻡ ﺩﺑﯽ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﮐﺸﻮﺭﻣﻮﻥ
ﻋﺒﻮﺭ ﮐﺮﺩ .,
ﺍﻣﺎ ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ
ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺧﻄﻮﻁ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺩﺭ ﺭﺍﺩﺍﺭ ﻣﯿﺸﻪ ..
ﻭ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺑﺎ ﭼﯿﺰ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻣﯿﮑﻨﻪ
ﻭ ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﺧﻠﯿﺞ ﻓﺎﺭﺱ ﺳﻘﻮﻁ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ...
ﺑﻪ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺧﺒﺮﮔﺰﺍﺭﯼ "***"
ﭘﺲ ﺍﺯ ﮐﺸﻒ ﻭ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﺟﻌﺒﻪ ﺳﯿﺎﻩ
ﻋﻠﺖ ﺳﻘﻮﻁ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﺎ )) ﮐﻠﯿﭙﺲ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ
(( ﺑﻮﺩﻩ ...
ﺭﻭﺣﺸﺎﻥ ﺷﺎﺩ ﻭ ﯾﺎﺩﺷﺎﻥ ﮔﺮﺍﻣﯽ

 

نوشته های جالب فیس بوکی, مطالب خنده دار

 نوشته های جالب فیس بوکی

 

الان بچه هه ۷ ساله تخت دو نفره داره.
زمان ما، میذاشتن ما رو پاهاشون به حالت سانتریفوژ اینقد تکون میدادن تا پلاسمای خونمون جدا میشد میخوابیدیم

 

نوشته های جالب فیس بوکی, مطالب خنده دار

 نوشته های جالب فیس بوکی

 

اﺳﺘﺎﺩ ﻣﯿﮕﻪ ﭼﺮﺍ ﺳﻤﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﮐﻼﺱ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺷﻠﻮﻍ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺳﻤﺘﻪ ﭼﭙﻪ ! ؟
ﮔﻔﺘﯿﻢ : ﭼﻮﻥ ﻭﺍﯾﺮﻟﺲ ﺍﯾﻨﻮﺭ ﺑﻬﺘﺮ ﺁﻧﺘﻦ ﻣﯿﺪﻩ !!!!!!
ﺩﭼﺎﺭ ﯾﺎﺱ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﺷﺪ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ

 

نوشته های جالب فیس بوکی, مطالب خنده دار

 نوشته های جالب فیس بوکی

 

نکات ظریف پنهان کاری:
اگه رو فرش یه پارچ آب ریختین:در کمال خونسردی یه بالش بزارین روش تا خودش خشک شه
نمک ریختین؟ دیگه خودتون میدونین که! با دست بزنین پخش وپلا شه
فلفل ریختین؟ چون بو میده، اول دو لیوان آب بریزین، بعد یه بالش بزارین روش!

 

نوشته های جالب فیس بوکی, مطالب خنده دار

 نوشته های جالب فیس بوکی

 

بچه بودم،
بابام منو برده بود مسجد، امام جماعت هم پير بود آروم آروم نماز ميخوند،
منم حوصه ام سر رفته بود پا شدم رفتم بالاي منبر ميکروفونو ورداشتم، شروع کردم به خوندن شعراي مهد کودکمون،
کل مسجد داشتن همراه با لبخند مليحي به نمازشون ادامه ميدادن ...
يهو ديدم بابا نمازو ول کرده اينهو پلنگ گرسنه داره مياد سمتم، منم که به شدت احساس خطر ميکردم فرارو به قرار ترجيح دادم و بابا بدو من بدو،
منم که ريزه ميزه بودم از بين نماز گزارا سريع رد ميشدم و داد ميزدم : کمک اين ميخواد منو بزنه !! چند نفر که اصن افتاده بودن کف مسجد ريسه ميرفتن، بقيه هم در حال ذوق کردن بودن، اين ماراتون حتي تو تامو جري هم بي سابقه بود تا اينکه بابام منو گرفتو تا ميخوردم منو زد


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ چهار شنبه 9 بهمن 1392برچسب:, ] [ 11:51 ] [ مهدی رضایی ]

 

وصیت زیبای الکساندر,داستان الکساندر

پادشاه بزرگ یونان، الکساندر، پس از تسخیر کردن حکومت های پادشاهی بسیار، در حال بازگشت به وطن خود بود. در بین راه، بیمار شد و به مدت چند ماه بستری گردید...

پادشاه بزرگ یونان، الکساندر، پس از تسخیر کردن حکومت های پادشاهی بسیار، در حال بازگشت به وطن خود بود. در بین راه، بیمار شد و به مدت چند ماه بستری گردید.


با نزدیک شدن مرگ، الکساندر دریافت که چقدر پیروزی هایش، سپاه بزرگش، شمشیر تیزش و همه ی ثروتش بی فایده بوده است. او فرمانده هان ارتش را فرا خواند و گفت:


من این دنیا را بزودی ترک خواهم کرد. اما سه خواسته دارم. لطفاً، خواسته هایم را حتماً انجام دهید.


فرمانده هان ارتش درحالی که اشک از گونه هایشان سرازیر شده بود موافقت کردند که از آخرین خواسته های پادشاهشان اطاعت کنند.


الکساندر گفت:...  اولین خواسته ام این است که پزشکان من باید تابوتم را به تنهایی حمل کنند.


ثانیاً، وقتی تابوتم دارد به قبر حمل می گردد ، مسیر منتهی به قبرستان باید با طلا، نقره و سنگ های قیمتی که در خزانه داری جمع آوری کرده ام پوشانده شود.


سومین و آخرین خواسته این است که هر دو دستم باید بیرون از تابوت آویزان باشد.


مردمی که آنجا گرد آمده بودند از خواسته های عجیب پادشاه تعجب کردند. اما هیچ کس جرأت اعتراض نداشت. فرمانده ی مورد علاقه الکساندر دستش را بوسید و  روی قلب خود گذاشت و گفت : پادشاها، به شما اطمینان می دهیم که همه ی خواسته هایتان اجرا خواهد شد. اما بگویید چرا چنین خواسته های عجیبی دارید؟ در پاسخ به این پرسش، الکساندر نفس عمیقی کشید و گفت:


من می خواهم دنیا را آگاه سازم از سه درسی که تازه یاد گرفته ام. می خواهم پزشکان تابوتم را حمل کنند چرا که مردم بفهمندکه هیچ دکتری نمی تواند هیچ کس را  واقعاً شفا دهد. آن ها ضعیف هستند و نمی توانند انسانی را از چنگال های مرگ نجات دهند.


بنابراین، نگذارید مردم فکر کنند زندگی ابدی دارند.


دومین خواسته ی درمورد ریختن طلا، نقره و جواهرات دیگر در مسیر راه به قبرستان، این پیام را به مردم می رساند که حتی یک خرده طلا هم نمی توانم با خود ببرم. بگذارید مردم بفهمند که دنبال ثروت رفتن اتلاف وقت محض است.


سومین خواسته ام یعنی دستهایم بیرون از تابوت باشد، می خواهم مردم بدانند که من با دستان خالی به این دنیا آمده ام و با دستان خالی این دنیا را ترک می کنم.***


برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 9 بهمن 1392برچسب:, ] [ 11:48 ] [ مهدی رضایی ]

اندیشه های بزرگان, جملات قصار

افسوس! يگانه سواليکه هيچکس نميتواند پاسخي به آن بدهد: سعادت چيست؟(برادلي)

######سخن بزرگان######

چه سعادت بيايد و چه نيايد، آدمي بايد سعي کند خـــــــود را از سعـــــــادت بـــــــي نيــازگــــرادند.(ژرژالبوت)

######سخن بزرگان######

غنچه خوشبختي در جاي تاريک و بي صدا و گودي افكار افراد متفكر خودبخود مي انديشد*** ارنست ديمنه

######سخن بزرگان######

فكر كردن،سخت ترين كار بشر است*** انيشتين

######سخن بزرگان######

آن هنگام كه روحم عاشق جسمم شد و جفت گيري اين دو سر گرفت من بار ديگر متولد شدم ***جبران خليل جبران

######سخن بزرگان######

الماس را جز در قعر زمين نمي توان يافت و حقايق را جز در اعماق فكر نمي توان كشف كرد***ويكتور هوگو

######سخن بزرگان######

مردي كه فكر نو دارد مادام كه فكرش به ثمر نرسيده است آرام و قرار ندارد***مارك تواين

######سخن بزرگان######

فكر نو بسيار ظريف و حساس است ،با يك ريشخند كوچك مي ميرد و كنايه اي كوچك آن را بسختي مجروح ميکند.***هربرت اسپنسر

######سخن بزرگان######

هرگاه بتوانيم از نيروي تخيل به همان اندازه استفاده كنيم كه از نيروي بصري استفاده مي كنيم هر كاري انجام پذير است ***كارلايل

######سخن بزرگان######

آدم بي مغز و پرگو چون آدم ولخرج و بي سرمايه است ***پاسكال

######سخن بزرگان######

آنقدر شكست مي‌خورم تا راه شكست دادن را بياموزم.*** پطر كبير

######سخن بزرگان######

پيروزي آن نيست كه هرگز زمين نخوري، آنستكه بعداز هر زمين خوردني برخيزي.***مهاتما گاندي

######سخن بزرگان######

انسان براي پيروزي آفريده شده است، او را ميتوان نابود كرد ولي نميتوان شكست داد. ?ماهيگير ودريا?***ارنست همينگوي

######سخن بزرگان######

بكوش تا عظمت در نگاهت باشد نه در آنچه مي نگري.***آندره ژيد

######سخن بزرگان######

انسان هيچوقت بيشتر از آن موقع خود را گول نمي‌زند كه خيال مي‌كند ديگران را فريب داده است.***لارشفوكو

######سخن بزرگان######

اگر بت‌ها را واژگون كرده باشي كاري نكرده‌اي، وقتي واقعاْ شهامت خواهي داشت كه خوي بت‌پرستي را در درون خويش از ميان برداري.***نيچه

######سخن بزرگان######

فرق انسان و سگ در آنست كه اگر به سگي غذا بدهي هرگز تو را گاز نخواهد گرفت.***تولستوي

######سخن بزرگان######

اجل كاينات از روي ظاهر آدمي است و اذل موجودات سگ؛ و به اتفاق خردمندان، سگ حق شناس به از آدمي ناسپاس.(کارینا)
######سخن بزرگان######

پنهان است
که بسيار نزديک به ماست ما کمتر از آنجا ميگذريم و آن دل خود ماست.ـ ـ ـ موريس مترلينک

######سخن بزرگان######

من ديده ام که درجه سعادت اشخاص مربوط به اراده و ميل خود آنهاست. ـ لينکين

######سخن بزرگان######

دنبال سعادت برو، سعادت از تو خواهد گريخت،

######سخن بزرگان######

با دل و جان بکار خودت بپرداز، وقتت را براي ممقصود بکار بر،
از جادهء خود بيني و شهوت بيني نفس بيرون بيا و دنبال چيزي برو که
از نفس بالاتر است، آنگاه هنگامي که بگذشته ات فکر ميکني،
خواهي ديد که تو خوشبخت بوده اي. ـ ـ ـ پروفيسور جود

######سخن بزرگان######

فرق بين سعادت و خردمندي اينست که آنکه خود را خوشبخت مي انگذارد
واقعاً خوشبخت است و لي آنکه خود را از همه خردمند تر مي انگذارد از همه
نادانتر است. ـ ـ کولتون

######سخن بزرگان######

سعادت نتيجه يک زندگاني عقلاني است. ـ ـ
بمحض اينکه از خود ســـــــوال کـــــــردي : من خوشبختـــــــم ــ سعـــــادت
تـــــرا تــرک خــواهد گفت. ـ ـ ـ جان استوارت ميل

######سخن بزرگان######

راز سعادت در اينست که کاري بتو واگذار شده دوست بداري. ـ ـ آلدوس هکسلي

######سخن بزرگان######

خوشبختي هرگز هدف من نبوده است من هــــــم مــــانند انشتين احساس
سعــــادتمندي نميکنــــم و نمي خواهم سعادتمند و شادکام باشم.ـ ـ ـ جرج برنادشا

######سخن بزرگان######

خوشبختي يگانه چيزي است کـــــه مي توانــيـم بي اينکـــــه خــــــود داشته
باشيم ديگران را از آن بـــرخوردار ســـــازيم . ـ ـ کارمن سيلوا

######سخن بزرگان######

يگانه راه براي افزودن خوشبختي بر روي زمين آنست که تقسيم اش کنيم.ـ پول شرر

######سخن بزرگان######

خوشبخت کسي است که دم را غنيمت ميشمارد و بخود ميگويد: من
امروزخوشــــــم تــا فردا چـــه پيش آيــــد. ـ ـ درايدن

######سخن بزرگان######

روي اين زمين سعادت وجود ندارد. ـ ـ ـ ادمون اسپنسر

######سخن بزرگان######

سعادت نسبي را کسي دارست که در درجه اول با خويش سازگاري داشته باشد و
اين از مشکلترين کارهاست. عامل دوم اينست که با ديگران سازگار باشد و عامل
سوم اينکه با کاري سازگاري داشته باشد. ـ ـ ـ خواجه نوري

######سخن بزرگان######

بنا کردن عمارت خوشبختي بسيار دشوار و خـراب کردن آن اسان است. ـ ـ بودن شت

######سخن بزرگان######

سعادت آنست که انسان دنيا را همانطور که آرزوم ميکند ببيند. ـ ـ کورنر

######سخن بزرگان######

اي مردم چرا سعادت را در خارج ميجوئيد سعادت درون خود شماست. ـ ـ بيوتيوس

######سخن بزرگان######

بشر خلق نشده است که سعادتمند باشد. ـ ـ ـ دکتر جانسن


برچسب‌ها:
[ دو شنبه 7 بهمن 1392برچسب:, ] [ 16:52 ] [ مهدی رضایی ]

ضد دختر, مطالب طنز و خنده دار

زنها مثل اطو هستند هم مصرفشان بالا است هم زود داغ می كنند البته بدون بخارش هم بدرد نمی‌خورد.

زن ها مثل پیاز هستند ظاهر سفید و ظریفی دارند اما باطنشان اشك آدم رو در می‌آورد.

زنها مثل سكوت هستند با كوچكترین حرفی می شكنند.

زنها مثل چراغ راهنمایی هستند هر چقدر هم با آنها حرف بزنی باز هم مرتب رنگ عوض می كنند.

زنها مثل تخت خوابگاه هستند نو و تازه هایشان كمیابند و كهنه هایش هم سرو صدا زیاد می كنند.

زن ها مثل الكل هستند دیر بجنبی همه شان می پرند.

زنها مثل ظرف سفالی هستند بدون رنگ و لعاب جلوه ای ندارند.

زنها مثل كامپیوتر هستند یك بار خودش را میگیری و یك عمر لوازم جانبی آنرا.

زنها مثل كیك خامه ای هستند با نگاه اول آب از لب و لوچه آدم آویزان میشود اما كمی بعد دل آدم را میزند.

زنها مثل بچه ها هستند تا وقتی كه ساكتند خوبند


برچسب‌ها:
[ دو شنبه 7 بهمن 1392برچسب:, ] [ 16:52 ] [ مهدی رضایی ]

  در زندگی بعدی من میخواهم در جهت معکوس زندگی کنم !
    با مردن شروع میکنی و میبینی که همه چیز خیلی عجیب است...
    سپس بیدار میشوی و میبینی که در خانه سالمندان هستی!

 وودی آلن, پرتره های زیبا

      ...و هر روز که میگذرد حالت بهتر میشود...!

وودی آلن, پرتره های زیبا

    بعد از مدتی چون خیلی سالم و سرحال میشوی از آنجا اخراجت میکنند!

وودی آلن, پرتره های زیبا

    بعد از آن میروی و حقوق بازنشستگی ات را میگیری و وقتی کارت را شروع میکنی در همان روز اول یک ساعت مچی طلا میگیری و یک میهمانی برایت ترتیب داده میشود !!!

وودی آلن, پرتره های زیبا

    میهمانی ای که موقع بازنشستگی برای شما میگیرند و به شما پاداش یا هدیه میدهند

وودی آلن, پرتره های زیبا

    40 سال آزگار کار میکنی تا جوان شوی و از بازنشستگی ات لذت ببری...!

وودی آلن, پرتره های زیبا

   در دبیرستان روزگار خوشی را سپری می کنی

وودی آلن, پرتره های زیبا

    سپس دبستان

وودی آلن, پرتره های زیبا

    برای دبستان رفتن آماده میشوی

وودی آلن, پرتره های زیبا

    وبعداز ان تبدیل به یک بچه می شوی و بازی میکنی و هیچ مسئولیتی نداری

وودی آلن, پرتره های زیبا

    سپس نوزاد میشوی

وودی آلن, پرتره های زیبا

    و آنگاه به دنیا می آیی !

وودی آلن, پرتره های زیبا

    در این مرحله 9 ماه را باید به حالت معلق در یک آب گرم مجلل صفا کنی که دارای حرارت مرکزی است و سرویس اتاق هم همیشه مهیا است، و فضا هر روز بزرگتر میشود، واااای! کدام پایان زیبا تر است؟
    این که گفتم یا این:

وودی آلن, پرتره های زیبا

    می بینید که حق با بنده است !!!

وودی آلن, پرتره های زیبا


برچسب‌ها:
[ دو شنبه 7 بهمن 1392برچسب:, ] [ 16:51 ] [ مهدی رضایی ]

 مطالب جالب و آموزنده, سخنان بزرگان

سه چیز مهم !
سه چیز را با احتیاط بردار : قدم, قلم, قسم
سه چیز را پاک نگهدار: جسم, لباس, خیال
از سه چیز خود را نگهدار: افسوس, فریاد, نفرین کردن
سه چیزرا بکار بگیر : عقل, همت, صبر
اما سه چیز را آلوده نکن : قلب, زبان, چشم
سه چیز را هیچگاه و هیچوقت فراموش نکن: خدا, مرگ, دوست خوب

مطالب جالب و آموزنده, سخنان بزرگان

وقتی راه رفتن آموختی، دویدن بیاموز
و دویدن که آموختی ، پرواز را
---------------------
راه رفتن بیاموز، زیرا راه هایی که می روی جزیی از تو می شود و سرزمین هایی که می پیمایی بر مساحت تو اضافه می کند
---------------------
دویدن بیاموز ، چون هر چیز را که بخواهی دور است و هر قدر که زودباشی، دیر
---------------------
و پرواز را یاد بگیر نه برای اینکه از زمین جدا باشی، برای آن که به اندازه فاصله زمین تا آسمان گسترده شوی
---------------------
من راه رفتن را از یک سنگ آموختم ، دویدن را از یک کرم خاکی و پرواز را از یک درخت
---------------------
بادها از رفتن به من چیزی نگفتند، زیرا آنقدر در حرکت بودند که رفتن را نمی شناختند
---------------------
پلنگان، دویدن را یادم ندادند زیرا آنقدر دویده بودند که دویدن را از یاد برده بودند
---------------------
پرندگان نیز پرواز را به من نیاموختند، زیرا چنان در پرواز خود غرق بودند که آن را به فراموشی سپرده بودند
---------------------
اما سنگی که درد سکون را کشیده بود، رفتن را می شناخت
کرمی که در اشتیاق دویدن سوخته بود، دویدن را می فهمید
و درختی که پاهایش در گل بود، از پرواز بسیار می دانست
---------------------
آنها از حسرت به درد رسیده بودند و از درد به اشتیاق و از اشتیاق به معرفت
---------------------
و کمال معرفت آن است که
خودت را باور داشته باشی


برچسب‌ها:
[ جمعه 4 بهمن 1392برچسب:, ] [ 13:11 ] [ مهدی رضایی ]

شناخت خواستگار, کف دست

گروهي از پژوهشگران مي‌گويند، پس از بررسي تعداد زيادي از انسان‌ها توانسته‌اند خصوصيات مشتركي ميان آن‌هايي كه دست‌هاي يك شكل دارند پيدا كنند

این ایده كه شكل دست‌ها می‌تواند چیزهای زیاد و عمیقی درباره شخصیت، توانایی‌های جسمی‌، میزان شجاعت و ریسك‌پذیری بگوید شاید در نگاه اول بسیار عجیب باشد اما دانشمندان در دانشگاه‌های مختلف دنیا با تحقیقات متفاوتی كه انجام داده‌اند نتایج حیرت‌انگیزی را مشاهده كرده‌اند،

آن‌ها می‌گویند انگشتان دست به‌طور موثری نوعی كارت شناسایی هستند كه به ما اجازه می‌دهند اولین نگاه را روی پتانسیل‌های شريك آينده زندگي مان بیندازیم و تشخیص دهیم چگونه شخصیتی دارد و در چه حوزه‌هایی می‌توان بیشتر روی او حساب باز كرد.

خطر سرطان
از دهه‌هاي پیش دانشمندان متوجه یك نسبت غیرعادی و شگفت‌آور بین اندازه 2‌انگشت دست، انگشت حلقه و اشاره شده‌اند، آن‌ها به این انگشت‌ها نام‌های خاصی 4D و 2D داده‌اند. روز به روز شواهد بیشتری به‌دست می‌آید

كه نسبت بین این 2‌انگشت یعنی حلقه و اشاره به‌خصوص در دست راست می‌تواند به خوبی نشان‌دهنده میزان پرخاشگری و بیماری‌هایی باشد كه در مردان وجود دارد.
مثلا نسبت میان اندازه انگشتان یعنی؛ نسبت انگشت 2D به 4D می‌تواند نشان دهد آن مرد چقدر مستعد ابتلا به سرطان پروستات است.براساس پژوهش‌های موسسه تحقیقاتی سرطان، مردانی كه انگشت اشاره بلندتر از انگشت حلقه دارند كمتر مستعد ابتلا به بیماری هستند.

كدام مردها، پدرهای بهتری هستند
معمولا در خانم‌ها انگشت حلقه و اشاره تقریبا با هم برابر است یا حتی انگشت اشاره بلندتر است اما در آقایان برعكس است اما اگر انگشت حلقه یك مرد كوتاه‌تر از انگشت اشاره‌اش باشد به اين معنی است كه مهربان‌تر، محجوب‌تر و با خشونت كمتر است.

این افراد معمولا پدرانی هستند كه با وسواس مادرانه از كودكان خود مراقبت می‌كنند و مادرها می‌توانند با خیال راحت و بدون هیچ نگرانی بچه‌ها را به آن‌ها بسپارند.
انگشت‌هايي كه ثروت را نشان مي‌دهد

دانشمندان دانشگاه كمبریج متوجه شدند، مردانی كه انگشت حلقه آن‌ها نسبت به دیگر انگشتان دست به‌خصوص انگشت اشاره بلند‌تر است، شانس بیشتری برای ثروتمندتر شدن و موفقیت در آینده دارند.هم‌چنین این تحقیقات نشان می‌دهند، این افراد معمولا در زندگی به سختی تلاش می‌كنند تا به هدف خود برسند و اصلا جزو آدم‌هایی نیستند كه با شنیدن پاسخ منفی ناامید شوند. این افراد برای موفقیت در یك معامله مالی یا رسیدن به فرد مورد علاقه خود بیش از همه تلاش می‌كنند

و تا رسیدن به هدف دست از تلاش برنمی‌دارند، آن‌ها نمونه بارز تلاش حقیقی تا رسیدن به هدف هستند. پس فراموش نكنید، هنگام خواستگاری حتما به انگشتان خواستگارتان توجه كنید، شاید رازهایی در آن نهفته باشد.


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ جمعه 4 بهمن 1392برچسب:, ] [ 13:10 ] [ مهدی رضایی ]

 

داستان,داستان آموزنده درخشش کاذب,داستانهای جذاب

یک روز صبح به همراه یکی از دوستان آرژانتینی ام در بیابان " موجاوه " قدم می زدیم که چیزی را دیدیم که در افق می درخشید . هرچند مقصود ما رفتن به یک " دره " بود ، برای دیدن آنچه آن درخشش را از خود باز می تاباند ، مسیر خود را تغییر دادیم .


تقریباً یک ساعت در زیر خورشیدی که مدام گرم تر می شد راه رفتیم و تنها هنگامی که به آن رسیدیم توانستیم کشف کنیم که چیست . یک بطری نوشابه خالی بود و غبار صحرایی در درونش متبلور شده بود .


از آن جا که بیابان بسیار گرم تر از یک ساعت قبل شده بود ، تصمیم گرفتیم دیگر به سمت " دره " نرویم . به هنگام بازگشت فکر کردم چند بار به خاطر درخشش کاذب راهی دیگر ، از پیمودن راه خود باز مانده ایم ؟ اما باز فکر کردم ، اگر به سمت آن بطری نمی رفتیم چطور می فهمیدیم فقط درخششی کاذب است ؟

نکته اخلاقی : هر شکست لااقل این فایده را دارد ، که انسان یکی از راه هایی که به شکست منتهی می شود را می شناسد .


برچسب‌ها:
[ جمعه 4 بهمن 1392برچسب:, ] [ 13:9 ] [ مهدی رضایی ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

یاد بگیر ، قدر هر چیزی را که داری بدانی، قبل از آنکه روزگار به تو یادآوری کند که: می بایست قدر چیزی را که داشتی، میدانستی ...
آبان 1394 تير 1394 خرداد 1394 ارديبهشت 1394 فروردين 1394 بهمن 1393 دی 1393 آذر 1393 آبان 1393 مهر 1393 شهريور 1393 مرداد 1393 تير 1393 خرداد 1393 ارديبهشت 1393 فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392
امکانات وب